من این حرفا رو چرا باید اینجا بگم یوسف ، منی که می دونم اینجا نیستی، خودتو به من نشون بده ، تو کجایی؟ تو شکم ه؟ من با این دل چه کنم؟ دیگه وقتش شده که بزنم تو گوشت! (بوی پیراهن یوسف - ابراهیم حاتمی کیا)
اشتراک گذاری در تلگرام
بعد از خوردن غذا بیل گیتس ۵ دلار به عنوان انعام به پیش خدمت داد پیشخدمت ناراحت شد بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟ پیشخدمت : من متعجب شدم بخاطر اینکه در میز کناری دختر شما ۵۰ دلار به من انعام داد در درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط ۵ دلار انعام می دهید ! گیتس خندید و جواب معنا داری گفت : او دختر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام ( هیچ وقت گذشته ات را فراموش نکن .
اشتراک گذاری در تلگرام
همه یکدیکر را سفارش به صبر و استواری و استقامت می کردند. دعوت به سخت گرفتن بر دشمن و با اطمینان قلب بر او تاختن. از آن جمله عبارت امیرمومنان علی (ع) در نهج البلاغه بود خطاب به محمد بن حنیفه در نحوه ی رویارویی با دشمن: "اعرا. جمجمتک: جمجمه ات را به خدا بسپار". آن شب این توصیه ها را گردان می کرد تا رسید به همین عبارت برای اینکه تواضعی کرده باشد و سر به سر بچه ها هم گذاشته باشد، به دنبال آن سفارشات گفت: جمجمه تان را خدا بسپارید و قمقمه آبتان را به
اشتراک گذاری در تلگرام
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیر و کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و چیزهایی را ببیند که انسان نمی دید . اما با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند .
اشتراک گذاری در تلگرام
تو را به نوشیدن قهوه ای تلخ میهمان میکنم و وا می گذارمت به سکوت. سکوتی فراگیر در هر لحظه و فضا و مکان. با سکوتی که از خودت به ارث برده ام تنها می گذارمت. قهوه ات را بنوش. بی خیال هرچیزی که هست و نیست و گذشت! ۴.۸.۹۹
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت